برهانالدین ساغرچیبرهان الدّین ساغَرچی عارف قرن هشتم که نام او در بیشتر تذکرهها ذکر نشده است. ۱ - معرفی برهان الدین ساغرجیبرهان الدّین ساغَرچی (صاغَرجی)، عارف قرن هشتم. نام او در بیشتر تذکرهها ذکر نشده و نام پدر و زادگاه و تاریخ ولادت و وفات او نیز معلوم نیست. براساس شرح احوال و کرامات او در رساله قندیه، نَسَبش به عمربن خطاب میرسد و نسبت ساغرچی نیز بدین سبب به او داده شده که مدتی حاکمقصبه ساغَرچِ سمرقند بوده است. [۱]
محمدبن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، ج۱، ص۱۰۳، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش.
برهان الدّین در بغداد نزد شیخ نورالدّین عبدالرحمان اسفراینی (۳۹ـ۷۱۷) رفت و از مریدان محبوب او شد؛ چنانکه شیخ او را بر جانشین خود، علاءالدوله سمنانی (۶۵۹ـ۷۳۶)، برتری میداد. [۲]
محمدبن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، ج۱، ص۱۰۴ـ۱۰۷، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش.
سپس مدتی در مکه اقامت کرد و در آنجا خوارق عاداتی از او ظاهر شد. همچنین گفتهاند که پس از یک «معراج اولیایی» به مقام قطبیّت رسید و سپس به خَتا، چین شمالی، رفت. [۳]
محمدبن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۸، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش.
۱.۱ - تعریفهای ابن بطوطه از برهان الدینابن بطوطه (۷۰۳ـ۷۷۹) که در خَتا چندین بار با او ملاقات کرده بود، وی را یکی از بزرگان وعاظ و مردی کریم و گشاده دست خوانده که گاه وام میگرفته و به مردم میبخشیده است. چون سلطان هند شرح احوال او را شنید، ۰۰۰، ۴۰ دینار برایش فرستاد و به دهلی دعوتش کرد. ولی برهان الدین با دینارها قروض خود را پرداخت و از رفتن به هندوستان خودداری کرد و گفت که نمیخواهد نزد پادشاهی برود که دانشمندان در محضر او باید بایستند. [۴]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، ج۲، ص۴۶۸، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
پس به چین رفت و به فرمان خان، پیشوای مسلمانان آنجا شد و لقب «صدر جهان» گرفت. [۵]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، ج۲، ص۶۵۵، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
در آنجا در حضور شاه، کاهنی بت پرست را مغلوب خوارق عادات خود ساخت؛ ازینرو، پادشاه با او بیعت کرد و دخترش را به عقد وی درآورد و همه فرزندان شیخ از این همسرند. [۶]
محمدبن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، ج۱، ص۱۱۴ـ۱۱۵، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش.
۱.۲ - اجازه ارشاد برهان الدین میر سید علی همدانیبرهان الدین از جمله مشایخی است که به میر سید علی همدانی [۷]
ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۰۹، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش.
[۸]
پرویز اذکائی، مروج اسلام در ایران صغیر: احوال و آثار میرسید علی همدانی، ج۱، ص۵۸ ـ ۵۹، همدان ۱۳۷۰ ش.
و شیخ ناصرالدین عمربن محمدبن عمربن احمدالکبری اجازه ارشاد دادهاند [۹]
معین الدین جنیدبن محمود جنید شیرازی، شدّالازار فی حطّ الاوزار عن زوار المزار، ج۱، ص۱۲۳، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران ۱۳۶۶ ش.
از شیخ برهان الدین پنج سطر مناجات باقیمانده است . [۱۰]
احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی فارسی، ج ۲، بخش ۱، ص ۱۴۱۸، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
۱.۳ - مقبره برهان الدینبنابه وصیّت برهان الدین، او را در سمرقند نزدیک دیوار جنوبی ارگ در کنار مزار شیخ نورالدین بصیر (متوفی ۶۴۶) به خاک سپردند. [۱۱]
محمدبن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، ج۱، ص۱۲۱، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۲]
ابوطاهربن ابوسعید سمرقندی، سمریّه، ج۱، ص۱۷۳، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش.
گنبد مقبره او را امیرتیمور (۷۳۶ـ۸۰۷) ترمیم کرد. [۱۳]
ابوطاهربن ابوسعید سمرقندی، سمریّه، ج۱، ص۱۷۳، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش.
به گفته ابوطاهر سمرقندی [۱۴]
ابوطاهربن ابوسعید سمرقندی، سمریّه، ج۱، ص۱۷۳، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش.
از سقف مقبره برهان الدین ظرفی مسی آویخته شده است که تار مویی از حضرت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم در آن قرار دارد.
۲ - فهرست منابع(۱) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۲) ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش. (۳) پرویز اذکائی، مروج اسلام در ایران صغیر: احوال و آثار میرسید علی همدانی، همدان ۱۳۷۰ ش. (۴) معین الدین جنیدبن محمود جنید شیرازی، شدّالازار فی حطّ الاوزار عن زوار المزار، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران ۱۳۶۶ ش. (۵) ابوطاهربن ابوسعید سمرقندی، سمریّه، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش. (۶) محمدبن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، در قندیّه و سمریّه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش. (۷) احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی فارسی، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «برهان الدّین ساغَرچی»، شماره۱۱۱۱. |